razor edge

ɹe͡izəɹ ɛd͡ʒ


فارسی

1 عمومی:: تیز، دم‌، لبه‌تیز، موقعیت‌ بحرانی‌، پشته‌كوه‌كه‌تیز باشد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code